گام نخست: به وجود آمدن تغییرات محیطی داخلی یا خارج از سازمان
این تغییرات دلیل اصلی به وجود آمدن نیازمندیهای جدید در سازمان مورد نظر است. از نظر موقعیت اجرایی، ستاد مرکزی در سازمانهای هولدینگ به عنوان قانونگذار، تعیین کننده بایدها و نبایدها و صادر کننده دستورکارهای اجرایی صنایع تابعه سازمان، مشخص شده است.
هر یک از تغییرات محیطی، پس از درک و تایید شدن توسط این بخش، در سازمان قابل اجرا میشوند. برای مثال، دستورهایی مبنی بر آمادهسازی صنایع برای رویارویی با تحریمهای مجامع بینالمللی از بیرون سازمان ابلاغ میشود بر لزوم جهتدار کردن پژوهشها، سرمایهگذاریها و تولیدها بر اساس نیازمندیها و امکانات تولید، تاکید میشود یا اگر به دگرگونیهای درون سازمانی توجه کنیم، گزارشهای واصله از سازمان نشان از تاخیرهای کلان قراردادها و رشد زیان داشته و درخواست صنایع مبنی بر تغییر قیمت مصوب محصولات سازمان، با توجه به دگرگونیهای اقتصادی به ستاد مرکزی سازمان، ارسال میشود.این نیز یک نمونه از تغییرات درونی سازمان است که نقطه شروع فعالیت به حساب می آید.. واقعیت آن است که تمامی این تغییرات برای جاری شدن در سازمان، بایستی به شکل اجرایی و قابل عمل درآیند. اینکه سیاست سازمان در برخورد با این تغییرات چگونه باید باشد، در بخش دوم مطرح خواهدشد.
گام دوم: درک به وجود آمدن مسئله
در این بخش، تغییرات محیطی وارده از داخل و خارج از سازمان، مورد بررسی قرار گرفته، سیاست گذاری انجام میشود. تعریف مسئله در صورتی انجام میشود که سیاست انفعالی در ارتباط با موضوع وارده اتخاذ شود.در برخی موارد نیز واکنشی در برابر موضوعهای وارده، داده نمیشود. اینکه چه برخوردی با موضوعهای وارده انجام شود، بر اساس تفکر سیستمی و به شرح زیر پایه گذاری شده است .
روشهای برخورد با پیچیدگیها :
چهار روش بسیار متفاوت برای مواجه شدن با مسائل و پیچیدگیها، در دنیای واقعی وجود دارند:
1) چشم پــوشی کــردن از حل مسئله: چشم پوشی کردن از مسئله و امید به آنکه مسئله به خودی خود حل شود.
2) کم اثر کردن یا تحلیل دادن مسئله: روش تحلیل دادن مسئله یعنی انجام کاری که منجر به نتیجه به نسبت خوبی شود به گونهای که قانع کننده باشد. در واقع نوعی روش بالینی (درمان) برای رویارویی با مسائل است. روشی که بر تجربه های گذشته، سعی و خطا، قضاوت کیفی و آنچه که در اصطلاح عمومی نامیده میشـود، تاکیــد فراوان دارد. این روش به جای تاکید بر عمومیت مسئله، بر منحصر به فرد بودن آن، تمرکز می کند.
3) حل کردن مسئله: انجام کاری که بهترین یا نزدیک ترین نتیجه ممکن به بهترین وضعیت را دربرداشته باشد که درواقع نوعی بهینه سازی است.اساس روش حل کردن مسئله برمبنای نگرش تحقیقی به مسئله است؛ روشی که بر تجربه و آزمون، تجزیه و تحلیل کمی و فهم غیرمعمول، تکیه زیادی دارد. این روش به جای تاکید بر منحصر به فرد بــودن مسئله به جنبههای عمومی آن تمرکز می کند (حل عمومی و الگوسازی)
4) محو کردن مسئله: طراحی مجدد اجزا یا محیط مربوط به آن، که مشکل را به وجود آورده است، به صورتی که مشکل یا پیچیدگی ناپدید شود و به سیستم اجازه دهد که در آینده بهتر از آنچه که امروز میتوانست انجام دهد، عمل کند. میتوان این روش را ایده آل سازی نامید.در این روش به گونهای یکسان بر عمومیت داشتن و منحصر به فرد بودن مسئله تاکید میشود و تمامی شیوهها، ابزارها و روشها (علمی یا بالینی) که بتوانند در فرایند طراحی کمک کننده باشند، به کار گرفته میشوند.در صورتی که سیاست انتخاب شده چشم پوشی یا کم اثر کردن باشد، موضوع از دستور کار حذف میشود. اگر دوسیاست حل یا محو موضوع انتخاب شوند، به گونه عملی حرکت به سمت گام سوم شکل خواهد گرفت.
گام سوم: استفاده از تفکر سیستمی در تعریف کامل مسئله
در گام سوم، با استفاده از اصول تفکر سیستمی و سیستم داینامیک، برابر اصول و قواعد، نسبت به مشخص کردن این موارد اقدام میکنیم :
محدود کردن مرزهای موضوع؛
تعریف مسئله؛
ساده سازی ساختار مسئله؛
شفاف کردن و از بین بردن نقاط کلی و ابهامها در درک مسئله؛
تعیین هدفهای سیستم(کارایی و اثربخشی)؛
تعیین اجزای سیستم ؛
ارتباطات بین اجزای سیستم؛
مشخص کردن و تعریف محیط سیستم؛
تعریف و تعیین مرز سیستم ؛
بازخورد سیستم باز؛
تعیین منابع سیستم؛
تعریف عناصر سیستم (ورودیها، خروجیها، پردازش و بازخورد)
هدف از انجام این مراحل در گام سوم، به وجود آمدن زمینه مناسب برای الگوسازی از مسئله است. در این مرحله موضوعهای ورودی به سازمان، از شکل و شمایل غیر علمی درآمده، به صورت علمی و کلاسیک تعریف میشوند.
مرزهای موضوعها که همگی از جنس مدیریتی و نامحدوداند، مشخص شده و با ساده سازی موضوعها، مسائلی با مرزهای محدود و قابل بررسی، از آنها استخراج میشود.
گام چهارم: الگوسازی از مسئله
در گام چهارم، از مسائل تعریف شده در گام سوم، الگوی سیستمی، ساخته میشود. البته الگوسازی با تمامی ابعاد آن به صورت ایدهآل است چراکه خواسته تحقیق در این بخش، تبدیل مسائل با جنس کیفی به مسائلی است با جنس کمی که بر اساس اصول و تایید سیستماتیک الگوسازی انجام پذیرد.
TRIZ گام پنجم: معادلسازی اجزای الگوی سیستماتیک با 39پارامتر طراحی
یکی از مهمترین گامهای این تحقیق، گام پنجم است. نتایج حاصله از الگوسازی مسائل، که از جنس کمی بوده،
معادل سازی میشود TRIZ قابل مقایسه با پارامترهای مهندسی است، در این بخش با 39 پارامتر طراحی
هر یک از انواع متغیرها یا روابط بین آنها، دیگر ماهیتی دست نیافتنی و نامحدود مانند ابتدای کار را ندارند. تمام مدیران، صاحب نظران و مدعیان شناخت و حل مسئله در گام پیشین (چهارم) نظرها، تحلیلها و برداشتهای خود را از موضوعها، مسائل و شرایط محیطی در قالب یک الگوی سیستماتیک ارائه کردهاند.الگویی که ارائه شده حاصل کمی تمام نظرهای کیفی است. الگوی بدست آمده مانند یک ماشین با کلیه ریاضی و فیزیکی ساخته شده و کار میکند این همان نقطهای است که الگوریتم تریز بارها در آن برتری و قدرت خود را به اثبات رسانده است.در این مرحله کافیست بر اساس تمامی اجزای الگوی حاصله(متغیرها، روابط و ...) برای هریک، با توجه به اصول و ، معادلهای مناسب برگزیده شوند. TRIZ قواعد آن در ارتباط با 39 پارامتر طراحی
پرسشی که ممکن است در اینجا مطرح باشد، این است که انتخاب پارامترها ممکن است توسط افراد مختلف، متفاوت باشد، آیا این امر در نتایج حاصله تاثیر گذار نخواهد بود؟
پاسخ این پرسش به این شرح است: یافتن متغیرهای متفاوت همانند ساختن الگوهای مختلف، برای یک مسئله است. همان گونه که برای هر مسئله میتوان الگوهای صحیح متفاوتی متصور شد، برای معادل سازی نیز میتوان جدولهای. متفاوتی رسم کرد که در ادامه مراحل توسط الگوریتم تریز میتوان به این نکته پی برد که کدام یک مناسبترند. این مرحله را میتوان مکملی برای بحث الگوسازی سیستمی دانست، چرا که مدیران و صاحب نظران بار دیگر فضایی کنترل شده و سیستماتیک برای ابراز تصورهای ذهنی خود و ارائه نوآوری، خواهند یافت.
فنی و مهندسی(چهار مرحله) TRIZ حرکت بر اساس الگوریتم: گام ششم:
جدول به دست آمده در مرحله پیشین(مرحله پنجم) تمام نیازمندیهای انجام این مرحله را پاسخ میدهد. بخش نخست اصلاحات بر روی معادلسازی انجام پذیرفته و یا تعریف و ساخت مسئله از موضوع اولیه نیز در این مرحله انجام میشود. فنی و مهندسی، به تعریف مجدد مسئله برمیگردد، با این نکته که تعریف مسئله به شکلی کاملاً تکامل یافته و سیستمی که از تمام روشهای ممکن در آن استفاده شده است، انجام میشود.
گام هفتم: ارائه راهحلها بر اساس متغیرهای اولیه و رسیدن به هدفهای مورد نظر
در این مرحله، آخرین اقدام، که همان ارائه راه حل برای موضوع اولیه است، انجام میپذیرد. با استفاده از جدول معادل سازی مرحله پنجم و همچنین جدول متغیرهای بخش مدل سازی، نسبت به نگارش راه حل به دست آمده بر اساس ادبیات سازمانی، اقدام میشود